رایا کاوهرایا کاوه، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

رایا الهه آسمانی

تبریک روز جهانی کودک به همه کودکان

سلام امروز 19/7/91 و ما با چند روز تاخیر روز جهانی کودک روبه همه میوه های بهشتی تبریک می گیم وامیدواریم که همیشه سربلند و سرافراز باشند و باعث افتخار خانواده هاشون . روز جهانی کودک مبارک ما کودکان افراد مهمی هستیم و می توانیم بسیاری از کارها را بخوبی انجام دهیم : به یکدیگر کمک کنیم از یکدیگر یاد بگیریم با هم دوست باشیم همدیگر را خوشحال کنیم با کمک یکدیگر با فکرها و رفتارهای غلط بجنگیم . کودکان خالق زیبا ترین احساسها و پاک ترین عشق ها هستند . به ادامه مطلب مراجعه نمایید وکلمات سفیر یونیسف در ایران را مطالعه نمایید .       سفیر حسن نیت یونیسف در ایران در پیام خود...
19 مهر 1391

تصاویری با مزه از رایا ( دخترم و حجاب )

تا حالا رایا رو با لباس های مختلف دیدید ولی دیدن این عکسها خالی از لطف نیست :     و این هم عکس فتوشاپی رایای با حجاب که در حرم امام رضا ( ع ) است : و قابل توجه اینکه با هومن با لذت تمام از مشهد برای رایا چادر خرید و کلی ذوق کرد که دخترش چادر به سر کرده و تازه وقتی از مشهد برگشتیم چادر سر دخترش کرد که مامانی و بابایی بهمن هم براش ذوق کنند که این اتفاق هم افتاد .       ...
12 مهر 1391

شیطنت به سبک و سیاق رایا

بچه ها هرکدوم به یه نوعی شیطنتت می کنند اما امان از دست شیطنتهای دخترانه   رایا وقتی که بله میگه خیلی محکم این کلمه رو ادا می کنه ولی کافیه بهش بگید یه بله دخترونه بگو و باید ببینید که چقدر خوشگل این بله رو می کشه و با صدای نازک می گه ( بله ) . عاشق اینکه لباس از توی ماشین لباسشویی دربیاره و همونطور خیس روی سرش بذاره حالا هر لباسی که باشه و به من و باباش نگاه کنه و بگه ( مدیم ، بابانو خانوم ) یعنی ( مریم و بابا هومن خانوم شدم ) . یکی دیگه از موارد مورد علاقه های رایا اینکه یه چیزی سرش بذاره و هیچ جایی رو نبینه و پا توی کفش بزرگترها بکنه .   عکسها ...
12 مهر 1391

کلمات جدید در کلام رایا

این جمله جدیدیه که رایا می گه : البته فقط با ته دیگ و بی ته دیگ رو رایا می گه . دردت به جانم با ته دیگ / دردت به جانم بی ته دیگ ( بر گرفته از شعر مامانی ناهار چی داریم ) اگرنام امام اول تا دهم رو به ترتیب و یا بلعکس از رایا بپرسید براتون می گه : علی - حسن - حوسین - سچاد ( سجاد ) - بابت ( باقر )- صاده ( صادق )- تاظه ( کاظم ) - سه سا ( رضا ) - دباد ( جواد ) - هادی . صلوات به سبک رایا  باید الهم از طرف ما گفته بشه که رایا بگه صل علی دوباره ما بگم محمد که رایا بگه وآل و مادوباره بگیم محمد بعدش ما بگیم وعجل که رایا بگه فرجهم  . ضمناً اینکه مامان بچه ها رو به اسم بچه ها صدا می زنه .&nb...
12 مهر 1391

رایا در حال استراحت

    رایا خیلی بامزه می خوابه چون هر وقت خوابه یه پاش رو میندازه روی پای دیگرش و استراحت می کنه و حتی اگر پاش رو جابه جا کنید دوباره به همون حالت اولش بر می گرده . این حالتی که رایا می خوابه کاملاً به خوابیدن بابای من ( آقاجون پرویز ) شبیه  . این هم عکسهاش :               این عکس زمانی گرفته شده که رایا هفت تا پادشاه رو هم خواب دیده و کاملاً در خواب نازه         ...
11 مهر 1391

مشهد قسمت سوم ( دخترم در حرم )

دخترم کلی با ذوق و شوق رفت به حرم امام رضا ( ع )  اینم عکسهای دخترم در حرم :               مابقی عکسها در ادامه مطلب ببنید :             تازه رایا اینجا یادش افتاده که دوربین دست منه و داره گریه می کنه که ( بده منه )   این هم گریه و زاری برای بابانو ( بابا هومن )   و باز هم بده بده رایا شروع م...
11 مهر 1391

دخترم در موزه حیات وحش دارآباد

اواخر مرداد ماه وقتی که تعطیلات شروع شد من و بابا هومن تصمیم گرفتم رایا رو چند جا ببریم یک از اون جاهایی که رفتیم موزه حیات وحش دارآباد بود . توصیه می کنم فرزندان دلبندتان رو ببرید تا از موزه لذت ببرند .  این موزه دوبخش داره که یکی حیوانات تاکسیدرمی شده است و یکی حیوانات زنده دیدنش خالی از لطف نیست . ضمناً اینکه محیطش خیلی باصفاست . این هم عکسهای رایا در موزه دار آباد   : مابقی عکسها در ادامه مطلب :       ...
11 مهر 1391

متفرقه

رایا در حالتهای مختلف : رایا با کلاه . رایا پس از یک حمام گرم . خانم دکتر رایا . رایای حرصی . رایای گل بر سر . و در نهایت رایا و بانک !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برای مشاهده تصاویر فوق به ادامه مطلب مراجعه نمایید .  و از همه مهمتر اینکه دخترم از بس که تبلیغ بانک می بینه عاشق بانک شده و حالا رایا و بانک ( مانک )   ...
11 مهر 1391

مسافرت به مشهد

  توی شهریور ماهی که گذشت ما یک سفر سه روزه به مشهد داشتیم تو این سفر که یکی از نذرهای ادا نشده رایا بود خیلی به ما خوش گذشت و دخترم مشهدی رایا شد . ( 4/6/91 لغایت 7/6/91 ) قصد داشتیم که با ماشین بابا هومن بریم ولی بالاخره تصمیم بر این شد که این مسافرت با هواپیما انجام بشه و رفتیم اما چشمتون روز بد نبینه که روزی که رفتیم پرواز 5 ساعت تاخیر داشت و کلی کلافه شدیم اما برگشت خیلی بهتر بود و سر موقع حرکت کردیم .  و مهمترین اتفاق بدی که روز 4/6/91 برامون پیش اومد این بود که شارژ موبایل بابا هومن تموم شد و وقتی توی گیت فرودگاه می خواست موبایلش رو شارژکنه هواپیما آماده پرواز شد و بابا هومن یادش رفت که موبایلش رو برد...
10 مهر 1391

مشهد قسمت ششم ( بازگشت )

  و بالاخره روز 7/6/91 ساعت 10 : 15 فرا رسید و ما با کلی بدو بدو خودمون رو به فرودگاه رسوندیم چون برای آخرین بار رفتیم حرم و برای همه دعا کردیم این بار ما دیر رسیدیم و هواپیما سر وقت حاضر بود . و تقریباً نزدیک ساعت 4 بود که پرواز کردیم و 10 : 01  از آسمان سبزوار به سمت تهران پرواز کردیم و ساعت 00 :07 رسیدیم خونه بابایی بهمن و اون موقع بود که فهمیدیم که بابایی بهمن زحمت کشیده و برای رایا گلی که اولین بارش بود به مشهد می رفت گوسفند قربونی کرده ( دست بابایی بهمن درد نکنه ) . این هم چند عکس از برگشت به تهران :    به امید اینکه هر کسی به مسافرت می...
10 مهر 1391